شب سردی است ، و من افسرده.
راه دوری است ، و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.
می کنم ، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت ،
غمی افزود مرا بر غم ها.
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی.
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر ، سحر نزدیک است:
هردم این بانگ برآرم از دل :
وای ، این شب چقدر تاریک است!
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من ، لیک، غمی غمناک است.
معبودا
هرچه نگاه میکنم توشه ای برای سفر نمییابم
برگ های تقویم عمرم یکی خالی تر از دیگریست
و من همچنان در حسرت
ماه های رجب و شعبان مثال برق وباد گذشتند و من گلی از گلزار رحمت بی دریغت نچیدم.
وتو بی منت سفره کرمت را بر من ارزانی داشتی ولی من دعوت شیطان را بیشتر از دعوت تو لبیک گفتم.
معبودا حال که مرا لایق میهمانی بزرگ و معنوی رمضان کرده ای از تو میخواهم:
که مرا بیشتر از پیش به عبادت و بندگیت موفق گردانی.
و در قیام طاعت و استکمال روح به هر چه تو را از من خشنود سازد توفیقم دهی.
و از تو میخواهم گناهانم را ببخشی وهمواره راهنمایم باشی که تو بخشنده ترینی.
معبودا چشمه ی جوشان محبت و کرم تو در این ماه جوشنده تر و عمیق تر است .
وجرعه ای از ان ارزوی من.
مرا از ان بچشان که سخت تشنه و بی تابم.
بارالها
مرا دریاب .
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهان خانه ی جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید ....
ای دل و جان من فدای محمد(ص)
های و هوی من از برای محمد(ص)
مظهر جامع صفات خدا اوست
کی ثنایی بود سزای محمد(ص)
ارام باش
تفکر کن
توکل کن
سپس استین ها را بالا بزن
انگاه دستان خدا را میبینی که قبل از تو دست بکار شده اند . امام علی (ع)